سلام به دوستان خوبم که هنوز از نوشته هام خسته نشدن و هنوز اینجا میان،(عجب حوصله ای دارین)، حال و احوالتون چطوره؟خوب و سرحال هستید؟ دماغتون چاقه؟(اگه چاقه بازار عمل این روزها خوب شده ها-شوخی بود). امیدوارم مثل همه روزهای خدا سرزنده باشید. می خوام یه سوال مهم ازتون بپرسم، تا حالا شده توو زندگیتون چیزی وجود داشته باشه که اون رو نخواهید؟ این چه سوالیه، حتماٌ پیش اومده! بعدش چی کار کردید؟ منظورم اینه که چطور اون رو از زندگیتون حذفش کردید؟
بیایم نگاه به یه داستان کوتاه بندازیم. فرهاد (همون شخصیت فرضیست) با ناراحتی میاد خونه و شروع می کنه به بحث و مشاجره و از این حرفها با همسرش سارا ( می دونید این فرهاد کلاٌ از بچگی اینجوری بود) خب، شما فکر می کنید چه چیزی می تونه این بحث روشروع نشده تموم کنه؟ بله، اگه سارا امتناع بکنه از بحث کردن، فرهاد که نمیتونه تنهایی بشینه باخودش دعوا بگیره.
حالا جواب سوالهای بالا رو حتما فهمیدید، اگه می خواهید یه موضوعی از زندگیتون خارج بشه کافیه نگرانیهاتون رو کنار بگذارید و دیگه راجع به اون موضوع حرف نزنید، اصلاً حتی فکر هم نباید بکنید(منظورم اینه که درباره اون موضوع فکر نکنید، حالا ایراد جمله سازیهامو اینقدر بلند نگید).
هرگاه نگران مسئله ای باشید و یا حتی به اون فکر کنید، دیگران بی وقفه در باره اون موضوع حرف خواهند زد، اگه می خواهید نگرانی هاتون دود بشند و برن هوا حقیقتاٌ از صمیم قلب باید بی خیال باشید( خداییش خودتون رو گول نزنید، واقعاً باید بی ارزش باشه نه اینکه مدام فکرش رو بکنید بعد بگید من که بی خیال اون موضوع بودم، این که نشد!)
چجوری باید بیخیال باشیم؟ الان یه مثال میزنم. فرض کنید همسایتون میاد شما رو متهم به مریخی بودن میکنه!!! خب،حالا آیا واقعاً شما اینجا خیلی سراسیمه و شتابزده با اون بحث می کنید و توضیح میدید که مریخیها یه شکل دیگه هستن و از این حرفها؟ نه،شما که میدونی یه مریخی نیستی، نتنها بحث نمیکنید فکر کنم به اون بخندین.(البته مردم و مسخره نکنید خدا رو خوش نمیاد).
وقتی نسبت به مسئله ای بی خیال می شید و رهاش می کنید، اون مسئله هم شما رو رها می کنه.
تا زمانی که در موضع دفاع از خودمون قرار می گیریم دیگران حمله می کنند. چرا؟ چون ما موقعی از موضع دفاع می کنیم که به موقعیت خودمون شک داریم.
مثلاً فرض کنید توویه اداره یا دانشگاههتون یه عالمه شایعه براتون درست کردن. اگه شما برای اثبات بی گناهیتون برای همه کنفرانس بگذارید این آتیش رو دامن زدید. بهتر اینه که همه چیز رو نشنیده بگیرید و کار خودتون رو با عشق و علاقه دنبال کنید، اون وقت می بینید که خیلی زود همه چی فراموش میشه. اشتباه نکنید، منظور من این نیست که از خودتون دفاع نکنید!نه! من میگم تا زمانی که به خودتون می پیچین و اعتراض می کنید و هی بالا و پایین می پرید مسئله رو زنده نگه میدارین. اگه زندگیتون رو به یه جبهه جنگ علیه دنیا تبدیل کنید، هرچیزی رو که مقابل خود قرار بدید بزرگ و بزرگتر می کنید.پس نجنگید که مسئله ها براتون بزرگ نشه، مثل رودخونه از کنارشون بگذرین بدون اینکه حتی لحظه ای صبر کنید.
(((خسته نباشین، ولی باور کنید اینها عین حقیقته، میگید نه،الان یه مثال میزنم، اگه می خواهید این نوشته ها رو که سرتون رو درد میاره نبینید باید چی کار کنید؟ آهان، دیگه اینجا نیایید..... شوخی کردم حتماً بیاید به دل نگیرید، منتظرتونم))).لحظه های خوبی داشته باشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
می تونم نظر شما رو بدونم؟